امروز در نهمین جلسه از نشست های «توسعه پایدار برای ایران»، یک موضوع چالشی با حضور جمع خوبی از فعالین محیط زیست به بحث گذاشته شد. جلسه «نگاهی انتقادی به پویش سه شنبه های بدون خودرو» با حضور حامیان و منتقدان این پویش برگزار شد. این رویداد که به نوعی ابتکار در برگزاری جلسات مرتبط با پویشهای مردمی بود و احتمالا اولین و تنها رویداد انتقادی است که در رابطه با این پویش پر سر و صدا و مشهور برگزار شده است، حاوی بحث های خیلی خوبی بود که یک جلسه یادگیری تمام عیار برای فعالین اجتماعی می توانست باشد.
من در این جلسه به عنوان یکی از 4 سخنران منتقد صحبت کردم و سعی کردم از این بگویم که اگرچه عنوان پویش زیباست و هدفش ارزشمند، اما این پویش در طراحی و اجرا دارای مسائلی جدی است که سبب می شود به اهداف خود دست پیدا نکند و در عین حال سبب سرخوردگی فعالین محیط زیست و فعالین اجتماعی شود. در واقع من فکر می کنم این پویش بیش از آنکه بر اصول و مبانی درست و علمی بنا شده باشد، بر «احساسات» پایه گذاری شده و تهران 1397 زمان مناسبی برای اجرای آن نبوده است. در واقع یک مسئله شناسی درست درباره چالشهای محیط زیستی و اجتماعی کشور، حتما به ما نشان می دهد مسائل اولویت دار تر دیگری وجود دارند که باید پرچم دار پویش های محیط زیستی کشور باشند که تلاش برای تحقق شان، باعث سرخوردگی هم نمی شود.
تغییر رفتار مردم عادی و پیوستن آنها به این پویش و تحریم خودرو در سه شنبه ها و روزهای دیگر هفته، نیازمند مقدماتی است که طراحان و مجریان این پویش بدون در نظر گرفتن آنها، تلاش دارند با صرف «آگاه سازی» انتظار تغییر رفتار از مردم داشته باشند! آنهم مقدماتی که بخش بزرگی از آن هم از جنس زیرساخت است و خارج از کنترل و اختیار مردم.
من تلاش کردم در صحبتهایم این را بگویم که «سه شنبه های بدون خودرو» میوه شیرین و جذابی است. اما میوه یک درخت است که ابتدا باید درختش را بکاریم. درخت مسئولیت اجتماعی. درخت گذشتن از منافع فردی به خاطر منافع جمعی. ما باید روی ریشه های این درخت کار کنیم و چه بهتر بود که این 4 سال را روی این ریشه ها کار می کردیم تا بعد بتوان امید داشت در بلند مدت، میوه هایی همچون «سه شنبه های بدون خودرو» از آن برداشت می کردیم.