اردیبهشت امسال، ماه شلوغی از جهت سمینارهای آموزشی توسعه پایدار بود. علاوه بر دانشگاه بوعلی سینای همدان، در طول یک هفته در دانشگاه صنعتی شریف و نیز دانشگاه شهید بهشتی، نیز دو ارائه با موضوع «دریچه ای به توسعه پایدار» داشتم. سعی کرده بودم که ارائه ها را با فیلم ها و کلیپ هایی غنی کنم که در ماه های گذشته از شبکه های اجتماعی جمع کرده بودم و هر کدام گوشه ای از ابعاد مسائل توسعه پایدار را می توانست بازگو کند. نکته مهم این ارائه ها این بود که خیلی بر ذات بومی محور اجتماعی توسعه پایدار تاکید داشتم و برای مثال، از خانواده به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار نام بردم. متاسفانه متون غربی توسعه پایدار، در محور اجتماعی به هیچ وجه نمی توانند منبع و مرجع اقدام ما باشند. برای مثال، هیچ سرفصل و دغدغه ای راجع به خانواده یا اعتیاد در آنها دیده نمی شود و در عوض مثلا دغدغه ها متمرکز بر این است که چقدر از زنان، کار اقتصادی در بیرون منزل انجام می دهند. تصور این راهنماهای بین المللی نسبت به مسئله فقر و چالش های اجتماعی نیز اغلب تصوری نادرست است که سعی کرده اند فرمولی یکسان برای کل دنیا تجویز کنند و برای مثال در نظر نگیرند که در ایران، اساسا جنس فقر متفاوت از آفریقا یا بنگلادش است. ساختارهای جمعیتی و فرهنگی نیز که بماند.
از این بابت، باید خیلی نگران بود و سعی کرد که بیشتر و بیشتر بر لزوم دقت به این مولفه های درون زا در مسیر توسعه پایدار توجه کرد. توسعه پایدار بدون نگاه به درون، امکان پذیر نیست و هر مدل توسعه پایداری که از آن سوی مرزها آمده باشد، بالذات، به یک ناپایداری در توسعه برای داخل تبدیل خواهد شد. بسیاری از پیامدهای اچتماعی منفی که این روزها در کشورمان شاهد هستیم، ناشی از در نظر نگرفتن این مولفه های بومی در مسیر توسعه و اجرای بدون فکر و معبودانه ! ی نسخه های سازمان ملل است.