«
اما آیا راه سومی وجود دارد؟ میشود هم دغدغه اجتماعی داشت و هم خودگردان بود؟ میتوان با دغدغههای اجتماعی کسبوکار راهاندازی کرد؟ پاسخ مثبت است. به همه کسبوکارهایی که اثبات کردهاند هدف اصلی آنها یک هدف اجتماعی و حل یک مساله اجتماعی است، «بنگاههای اجتماعی»یا «Social Enterprise» میگویند. دغدغههای مشابه سبب شده که در ادبیات مدیریت، حوزهای به نام «کارآفرینیاجتماعی» ظهور کند و علاقه مندان زیادی در سراسر دنیا را دور خود جمع کند.کارآفرین اجتماعی، شخص یا موسسهای است که رویکرد یا راهکاری نوآورانه را برای حل یک مساله اجتماعی (مانند فقر، اشتغال اقشار محروم و حاشیه ای، محیط زیست، اعتیاد، کارآفرینی روستایی و کودکان کار) در پیش میگیرد. این راهکارها میتواند شامل ایجاد یک کسبوکار برای رفع یک مساله اجتماعی، تاسیس بنیادی خیریه یا هر شیوه نوآورانهای برای پاسخ به یک مساله اجتماعی باشد. عمل کارآفرین اجتماعی معمولا در غالب گروه و با مشارکت اجتماعی صورت میگیرد و حرکتهای جمعی، چشمانداز روشنتری برای اثرگذاری دارد. کارآفرین اجتماعی، یک شاخص مهم سنجش موفقیت خودش را، میزان دستیابی به هدف اجتماعی تعریف میکند.
»
این بخشی از مطلبی است که به عنوان مقدمه ای بر همایش کارآفرینی اجتماعی و کسب و کار اجتماعی در ایران، به روزنامه دنیای اقتصاد داده بودم. البته هیئت تحریریه، به ابتکار خودشان مطلب بنده را دچار حذف و نیز حتی اضافه! هایی کردند و چاپ کردند که در نوع خودش یک نوآوری محسوب می شد!
این مطلب جرح و تعدیل شده را در شماره 3489 این روزنامه می توانید مشاهده کنید:
http://www.donya-e-eqtesad.com/news/882640