مدتی است سه شنبه ها صبح، و از طرف پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف در جلسات منظمی شرکت می کنم که در سازمان حفاظت محیط زیست برگزار می شود. جلساتی که رئیس و معاونین سازمان در آن هستند و البته مسئولین کارگروه های مختلف محیط زیستی در ستاد ملی اقتصاد مقاومتی. از آب گرفته تا فرونشست زمین و آلودگی هوا. فصل پاییز، مشغله های زیادی داشتم، اما همراه شدن در این جلسات(که احتمالا مرتبط با یک پروژه مشاوره ای در حوزه سیاستگذاری محیط زیست برای سازمان حفاظت از محیط زیست شود)، برای من از این نظر که کمی با فضای سیاستگذاری محیط زیست و مدل فکری آدمهای اصلی آن آشنا شوم.
سیاستگذاری محیط زیست در ایران، متاسفانه، بسیار آشفته و البته غیر مقتدرانه است. بخشی کردن مسائل حوزه محیط زیست و سپردن مسئولیت ها به سازمان هایی که اختیارات، اقتدار یا اراده لازم برای حل آن مسائل را ندارند و بعضا با تضاد منافع زیادی دست و پنجه نرم می کنند، باعث شده که عملا ما سالها نظاره گر بسیاری از مسائل و چالش های جدی حوزه محیط زیست کشور باشیم و علی رغم وجود کارگروه ها و شوراهای زیاد هم اتفاق خاصی برایش نیافتد. متاسفانه این وضعیت بدخیم، سبب شده که اعتبار سازمان محیط زیست هم در نزد دستگاه های دیگر دولتی، پایین آمده و آنها بدانند حتی اگر نص قانون، تکالیف و اختیاراتی را به سازمان داده باشد، اما تقریبا همیشه می توان اگر لازم باشد آن حرف را نادیده گرفت و یا راهی برای دور زدن و جریمه نشدن آن موضوع پیدا کرد.
متاسفانه کنشگران حوزه محیط زیست، آنچنان به مسائل حوزه سیاستگذاری محیط زیست متوجه نبوده اند و شاید بیشتر ترجیح می داده اند که در فضای کنش گری و دست و پنجه نرم کردن با پویش ها و کارزارها و اتفاقات خرد، باقی بمانند. آنها هم که گاه به سراغ حوزه سیاستگذاری رفته اند، بدون درک زمین بازی این حیطه، خیلی زود خود را دچار چالش جدی با سیستم کرده اند یا اینکه به این نتیجه اشتباه رسیده اند که هیچ کاری نمی شود کرد! فهم دقیق بازیگران سیستم سیاستگذاری و منافع و انتظارات آنها، شاید اولین گام در مواجهه درست با این حوزه است. یک پروژه سیاستی مطالعاتی از سوی سازمان به پژوهشکده ممکن است در آینده واگذار شود و از ما خواسته شود که کمک کنیم که فصل محیط زیست برنامه بعدی توسعه بهتر نوشته شود و از سوی دیگر، گره های اساسی که مانع نقش آفرینی مناسب سازمان در مسائل محیط زیستی می شود، شناسایی گردد. نمی دانم چقدر محدودیت های زمانی این دوران اجازه می دهد که در آن پروژه(در صورت به سرانجام رسیدن)، نقش ایفا کنم؛ ولی امیدوارم که پیدا شوند افرادی از دغدغه مندان محیط زیست کشور که با نگاهی خردمندانه و البته دغدغه مندانه، و توام با صبوری و درک بالا، کمک کنند تا سیاستگذاری محیط زیست در کشور، وارد دوران جدیدی و موثرتری شود.