24 و 25 مرداد 1401، در اهواز، مهمان شرکت گاز استان خوزستان بودم تا یک دوره آموزشی دو روزه درباره «گزارشدهی پایداری/مسئولیت اجتماعی» برایشان برگزار کنم. پس از کرونا این اولین دوره آموزشی من در شهرستان بود که حضوری برگزار میشد و از این بابت حال و هوای سفرهای آموزشی گذشته مجدد برایم تکرار شد.
شرکت گاز خوزستان از شرکتهای تابعه وزارت نفت است و اگرچه سهامی خاص است، اما سهامش دست دولت است و میشود گفت یک شرکت شبه دولتی است. این شرکت مثل خیلی از سازمانهای مشابه که به وزارت نفت مرتبط هستند، از سمت ذینفعان جامعه محلی به شدت تحت فشار است که در حوزه مسئولیت اجتماعی اقدامات گسترده ای را انجام دهد. از سوی دیگر، چالش آنها این است که بر خلاف بسیاری شرکتای تابعه وزارت نفت، ردیف بودجه قابل توجه یا منابع مالی مازادی ندارند که بتوانند صرف فعالیتهای حوزه اجتماعی در بیرون سازمانشان کنند. با این حال بخش زیادی از انرژی آنها در پاسخگویی به تقاضاها از سمت جامعه محلی و نهادهای محلی در استان خرج میشود و البته گاه مجبور میشوند به دلایل مختلف به برخی خواستههای بیربط به حوزه ماموریتشان هم تن در دهند و البته برای تامین اعتبارات آن تعهد ناخواسته هم به چالشهای جدی بیافتند.
در این دو روز، من گاه استیصال را در روزمرگیها و جلسات انبوه و تماسهای بعضا تکراری و بیربط و یا وقتتلف کن که در تمام سازمانهای دولتی به نوعی قابل مشاهده است میدیدم. هنگام جلسه خصوصی با مدیرعامل شرکت راجع به مسیر راه این شرکت در حوزه CSR، یکی از نمایندگان استان زنگ زد و تقاضای جا به جایی یکی از پرسنل از یک شهر به شهر دیگر را داشت! و مدیر عامل گله میکرد که چطور بخش مهمی از وقتش مجبور است صرف پرداختن به این تقاضاهای سیاسی و بعضا غیرمسئولانه و شخصی اشخاص و نهادهای صاحب قدرت بشود و آنطور که بخواهد و دوست داشته باشد نتواند برای برخی امور مهم شرکت تحت مدیریتش وقت متمرکز صرف کند (مثل شرکت در همین دوره آموزشی که برای اعضای کمیته مسئولیت اجتماعی شرکت برگزار شده بود).
در این دو روز راجع به چالشهای مرتبط با فهم اشتباه از نیت و کارکرد و تعریف مسئولیت اجتماعی شرکت گاز، بسیار صحبت کردیم و به نظرم همین صحبتها و گفتگوها، نقش مهمی در نزدیک شدن مدل ذهنی افراد شرکتکننده به یکدیگر داشت. بحث اصلی که طرح کردم این بود که شما چارهای ندارید که ذینفعانتان را متوجه کنید که «موضوعات اساسی مسئولیت اجتماعی» شما به عنوان یک سازمان «خدمترسان»، عمدتا متمرکز بر حوزه ماموریتی خودتان باید باشد و به ویژه در فقدان اعتبارات لازم، هرگونه پرداختن به امور خیریه و عامالمنفعه در جامعه محلی، به معنی حذف بخشی از اعتبارات و منابع لازم برای ماموریتهای اصلی خودتان در حوزه گازرسانی است و این در بلندمدت برای خود منطقه هم مخاطره آمیز خواهد بود. چه اینکه با کاهش ضریب ایمنی تاسیسات یا از دست دادن نیروهای متخصص و یا رعایت نکردن استانداردها و حساسیتهای لازم در طراحی و اجرای خطوط گازرسانی یا نگهداشت شبکه، ریسکهای بزرگی به منطقه از جهت حوادث احتمالی در آینده و به ویژه در مواقع سیل و زلزله و امثالهم وارد خواهد شد.
گزارش مسئولیت اجتماعی، ممکن است بتواند به آنها در این گفتمانسازی کمک کند. همچنین توصیه کردم تلاش کنند بر سیاستهای بالادستی در وزارتخانه هم اثرگذار باشند و آنها را از چالشهای خودشان در منطقه مطلع کنند. دوستان ساکن در حوزه اجتماعی وزارت نفت در تهران، طبعا به تنهایی قادر به درک خیلی واقعیات کف میدانی در استانها نیستند و ممکن است سیاستها و برنامههای غیرواقعبینانهای را برای شرکتهای تابعه در حوزه CSR وضع و ابلاغ کنند. ازشان خواستم که منفعل نباشند و یک رویکرد فعال و پیشدستانه در این مورد را اتخاذ کنند.
علاوه بر این مثل همیشه تاکید کردم که «گزارش مسئولیت اجتماعی» به خودی خود، یک هدف نیست و نباید متمرکز بر تولید سند باشند. بلکه اصل داستان، درست طی شدن فرایند گزارشدهی است که اگر مبتنی بر متودولوژیهای درست طی شود، یک چرخه یادگیری و گفتمانسازی درون سازمان در ارتباط با مسئولیت اجتماعی ایجاد میکند که به تدریج موجب ارتقای وضعیت مجموعه در این رابطه خواهد شد. احتمالا باز هم در ماههای آینده نیاز باشد که به خوزستان بروم و دورههای آموزشی تکمیلی را برگزار کنم و طی صحبت با مدیرعامل شرکت قرار شد دوره بعدی در روزهای غیرکاری برگزار شود که مدیران ارشد از سازمان و کار جدا شده باشند و با تمرکز بتوانند در جلسه حضور پیدا کنند.
***
پی نوشت: مسائل ساختاری حکمرانی در کشورمان واقعا در حال فرسوده کردن و کشتن انگیزه ها در نقاط مختلف کشور است. همین تقاضاهای بیجای نمایندگان مجلس یا نهادهای لابی گر دیگر چرا باید محلی از اعراب داشته باشد؟....جلسات فرمایشی با نهادهای بیربط محلی چرا باید اینقدر وقت مدیران را بگیرد؟!....جلسات متعدد بیمورد، تشریفات الکی سیستم اداری و بوروکراسیهای مرتبط چه صدمهای به بهرهوری و انگیزه مدیران و کارشناسان خواهد زد؟!...امیدوارم کسانی که در این حوزه دستشان در کار است، تلاش کنند و عمرشان را بگذارند که برخی مسائل ساختاری مدیریت در ایران را دگرگون کنند.