به سوی پایداری در توسعه

توسعه پایدار، پیشرفت همه‌جانبه و مسئولیت اجتماعی سازمانی-از نگاه هامون طهماسبی

به سوی پایداری در توسعه

توسعه پایدار، پیشرفت همه‌جانبه و مسئولیت اجتماعی سازمانی-از نگاه هامون طهماسبی

به سوی پایداری در توسعه

از جست و جو و دغدغه برای ساختن جامعه‌ای بهتر، به مفهوم «توسعه پایدار» رسیدم و این، زمینه‌ای است که در این سال‌ها فعالیت‌های پژوهشی، آموزشی و مشاوره‌ای من را به سوی خود همگرا کرده است.
این وبلاگ قرار است ان شاء الله به شکلی ساده و بی‌تکلف، برخی از مشاهدات، تجربه‌ها، فکرها و دغدغه هایم را در این حوزه با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
و البته حتما لازم است تاکید کنم که «توسعه پایدار» برای من دقیقا آنچه که در مغرب زمین درس داده می‌شود نیست و حرف‌های زیادی درباره آن و مفاهیم مرتبط نظیر «پیشرفت» دارم؛ لذا تاکید زیادی دارم که به ویژه در حوزه جامعه و فرهنگ، خود بایستی مولد و نظریه‌پرداز برای بازتعریف این پارادایم پیشران دنیای امروز باشیم.
عکس بالای وبلاگ را در کردستان زیبا گرفته‌ام و بسیاری از چیزهایی را که از توسعه پایدار می‌خواهم، مختصر و مفید بیان می‌کند: زندگی‌ای از نظر اقتصادی آبرومند، در دامان طبیعتی زیبا و سرسبز و در بستر جامعه‌ای شاداب که فرهنگ اصیل بومی خود را حفظ کرده و با حضور آرامش بخش «خانواده ایرانی» به عنوان رکن بی‌بدیل آن، به سوی سعادت می‌رود.
هامون طهماسبی

بایگانی

برخی از عزیزانی که سابقه آشنایی با بنده دارند مطلع هستند که من و جمعی از همکارانم در پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف در فاصله سال‌های 1395 تا 1398 در شهر گلباف استان کرمان فعالیت‌هایی برای کمک به پیشرفت و توسعه پایدار محلی و منطقه ای آنجا داشتیم. پیش‌تر هم در یک برنامه مستند تلویزیونی که از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده بود، مدل و رویکرد ما در این پروژه توسعه محلی-منطقه‌ای تشریح شده بود (برای دیدن این مستند 30 دقیقه‌ای در آپارات، اینجا کلیک کنید).

با این حال، در حالیکه فعالیت‌های ما به نقطه اوج خودش داشت می‌رسید و مسیر خود را (به باور ما) به درستی پیدا کرده بود، با تغییر نگرش حامی مالی پروژه، دچار مشکلاتی شدیم و نهایتا با انصراف حامی مالی از ادامه پروژه در حوزه‌های اجتماعی (که حوزه تمرکز ما بود)، همکاری ما در سال 1398 خاتمه پیدا کرد. خاتمه این همکاری اما به معنای پایان پروژه ما نمی‌توانست باشد؛ چراکه اساسا من معتقدم که وقتی شما وارد یک فعالیت توسعه منطقه ای می شوید دیگر نمی توانید زمان محدود برای خود تعیین کنید که با اتمام قرارداد، مسئولیت شما نیز به پایان برسد. از روز اولی که ما وارد یک منطقه می‌شویم، زندگی مردم دچار تغییر می‌شود و به واسطه این تغییر، یک مسئولیت دائمی بر گردن ما قرار می‌گیرد که با اتمام قراردادهای کاغذی، به پایان نخواهد رسید. با این نگرش، فکر گلباف و مسائل آن از ذهن من خارج نشد و نمی‌شود. در طول این یکی دو سال، ذهن من مدام به این معطوف بود که چطور می‌توانیم بدون منابع مالی، و با توان محدودی که حالا داریم، قدم موثری برای آینده گلباف برداریم. این افکار به ویژه با ارتباطاتی که با فعالین اجتماعی جامعه محلی حفظ شده بود و مطالبات آنها، رنگ و بوی احساسی و مسئولیتی بیشتری هم پیدا می‌کرد.

جمع‌بندی این فکرها، همان‌طور که فعالیت‌های دو سال آخر حضور ما در گلباف به آن‌سو همگرا شده بود، این شد که باید بر حوزه توسعه انسانی متمرکز باشیم و آن‌هم از طریق ایجاد یک انجمن تحول‌آفرین محلی. انجمنی که دغدغه‌اش کمک به توسعه پایدار گلباف باشد با تکیه بر توانمندسازی انسان‌های ساکن گلباف و بسیج منابع و توان‌های همه کسانی که دغدغه پیشرفت و آبادانی آن را دارند (چه ساکن گلباف باشند و چه خارج از گلباف، مثل ما یا مهاجرت‌کرده‌های این شهر).

«انجمن گلباف پایدار من» از دل فرایندی چند ماهه، با دشواری‌های خاص دوران کرونا شکل گرفت. ما به مدت 4 ماه  جلسات هفتگی (و البته مجازی به خاطر شرایط کرونا) با جمعی از فعالین اجتماعی محلی داشتیم و کم کم جمعمان بزرگتر شد و حس کردیم حالا وقتش رسیده که هویتی به آن در قالب یک انجمن غیررسمی ببخشیم. «انجمن گلباف پایدار من» که به جز من و همسرم، بقیه فعالینش، اهل گلباف هستند، می‌تواند اتفاقات خوبی را در گلباف رقم بزند و الگوی خوبی از انجمن‌های تحول‌آفرین محلی باشد. در این بین البته من هنوز نگرانی‌هایی دارم که مجازی بودن ارتباطات و جلسات به خاطر شرایط کرونا، اجازه ندهد آن‌گونه که می‌توانیم اهداف انجمن را محقق کنیم. در واقع مشکل اینجاست که از همان‌ابتدای شکل‌گیری، همه چیز مجازی است و فکر می‌کنم که کاش یک تجربه لااقل یک ساله از فعالیت حضوری در این انجمن وجود می‌داشت. نگرانی دیگر من هم به کمبود آدم‌های فعالِ «پای کار» و «توانمند» در هسته مرکزی این انجمن است که باز هم از طریق فضای مجازی (در دوران اولیه شکل‌گیری انجمن) سخت می‌شود آنها را پیدا کرد و بسیج کرد و نیاز به فعالیت میدانی بیشتری در آنجا وجود دارد. «پای کار» بودن، به ویژه کمیاب تر است. باید تلاش زیادی کنیم که افراد مجاب شوند برای تغییر سرنوشت خود لازم است که هزینه کنند (وقت و زمان بگذارند) و بدون آن، چیزی تغییر نخواهد کرد.

به هر حال امیدوارم که این موانع به لطف خدا و همت گلبافی‌ها، جدی نباشند و این انجمن که بسیار دوستش می‌دارم بتواند قدم‌هایی ماندگار و الهام بخش برای آینده گلباف بردارد و مصداقی از یک کار مردمی واقعی و تحول‌آفرین در حوزه توسعه پایدار باشد.

راستی این انجمن، یک نشانی اینستاگرام هم دارد: کلیک کنید.

عکس مربوط به شرکت یکی از اعضای انجمن در جلسات اسکایپی علی رغم درگیری در کار کشاورزی است. یک عکس خیلی دلگرم کننده و دوست‌داشتنی:)

۰ نظر ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۲
هامون طهماسبی

به خاطر کرونا و البته مشغله های شخصی، فعلا تا مدتی مشخص نیست که بتوانیم دوره های جامع فصلی مدرسه توسعه پایدار را برگزار کنیم. از سال 96 که سعی کردیم شیوه جدید و متفاوتی را در حوزه آموزش توسعه پایدار و مباحث مرتبط نظیر مسئولیت اجتماعی سازمانها در ایران در قالب طراحی یک دوره آموزشی خاص و هدفمند و مبتنی بر مسائل وطنی راه اندازی کنیم، بازخوردهای خیلی خوبی گرفتیم که شاید تنها عامل تداوم این دوره ها بود. چرا که به نسبت زحمتی که برای طراحی و اجرای این دوره ها صرف می شد، شاید از منظر فقط اقتصادی، خیلی توجیه پذیر نبود.

اما، اینکه در هر فصل، ما در آموزش توسعه پایدار و CSR یا کارآفرینی اجتماعی و ... یک تجربه جدید داشته باشیم و از سوی دیگر، با جمع خوبی از فراگیران آشنا شویم که کنش گران سازمانهای مردم نهاد بودند یا کارشناسان و مدیران واحدهای مسئولیت اجتماعی شرکت ها و یا اساتید و دانشجویان دانشگاه و غیره، انگیزه می داد که آن را برگزار کنیم. در همین دو سال، من کلی دوستان خوب پیدا کردم و اغلب همکاران فعلی مدرسه توسعه پایدار هم از میان همین شرکت کنندگان دوره های قبلی ما هستند.

با این حال، فکر می کنم که تا فصل زمستان 99 هم ممکن باشد که نتوانیم دوره های حضوری مدرسه توسعه پایدار را در دانشگاه شریف برگزار کنیم. برگزاری دوره های خاص سازمانها، البته با هماهنگی و برنامه ریزی مناسب، شاید شدنی باشد. این میان البته داریم به دوره های مجازی هم فکر می کنیم. البته در سرفصلهای محدود و نه دقیقا به سبک و سیاق دوره های جامع فصلی مدرسه توسعه پایدار.

(عکس از آخرین دوره جامع فصلی مدرسه توسعه پایدار در پاییز 98)

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۳۷
هامون طهماسبی

در ایام عید نوروز، مدرسه توسعه پایدار، تعدادی وبینار آموزشی عام المنفعه و ویژه دوران قرنطینه کرونایی برگزار کرد. من هم ارائه یکی از این وبینارها را بر عهده داشتم که به آشنایی با گزارش دهی مسئولیت اجتماعی شرکت ها یا گزارش دهی پایداری، اختصاص داشت. در این وبینار، که بحث های خوبی هم در انتهای آن و در بخش پرسش و پاسخ در گرفت، سعی کردم کلیات مفهوم گزارش دهی پایداری، وضعیت داخلی، روندهای بین المللی و دلایلی که شرکت ها به آن می پردازند را به مخاطبان معرفی کنم.

این اولین تجربه برگزاری وبینار آموزشی برای من بود که به اجبار دوران قرنطینه کرونا، به آن روی آوردم. در حقیقت قبل از این خیلی حس خوبی نسبت به اثربخشی وبینارها نداشتم؛ اما تجربه این وبینار بد نبود و فکر می کنم دوران کرونا، دیدگاه ما را نسبت به بسیاری از این ابزارهای دنیای مجازی، تغییر دهد. یکی از نکات هیجان انگیز داستان هم، حضور جمع متنوعی از افراد از 20 شهر مختلف کشور بود که پیش از این و در دوران سمینارهای حضوری، فرصت آن به سختی فراهم می شد.

+فیلم این وبینار، که برای افراد غایب، کاملا قابل استفاده است و دید خوبی به شما در حوزه گزارش دهی پایداری ارائه می کند، برای خرید در وبسایت مدرسه توسعه پایدار قرار داده شده است: اینجا را کلیک کنید.

۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۳۲
هامون طهماسبی

امسال تلاش زیادی کردیم که حمایت چند نهاد را جلب کنیم که بتوانیم کمکی به مسئله منطقه بشاگرد هرمزگان کنیم. پیشنهاد ما این بود که شورایی از کنش گران و بازیگران دولتی و غیر دولتی در حوزه محرومیت زدایی بشاگرد شکل بگیرد و ما تسهیل گر و پشتیبان این شورا باشیم. مدل جدیدی از نقش آفرینی یک نهاد دانشگاهی در این جور مسائل را طراحی کردیم و بیش از 7 ماه تلاش کردیم که چه دستگاه های محلی و چه نهادهای حاکمیتی و دولتی و غیره را پای کار بیاوریم که این مدل ابتکاری در منطقه بشاگرد و به عنوان پایلوت اجرا شود. اما دریغ از حتی یک گوشه چشم مثبت! حتی استانداری هرمزگان که پارسال در همایش دانشگاه شریف برای بشاگرد، بسیار علاقه مند و مشتاق نشان می داد، حاضر به میزبانی یک نشست کم هزینه با حضور 20 نفر برای بشاگرد هم نشد!

ما با اینکه هیچ کدام مان بشاگردی نبودیم، تنها با این انگیزه شاید کمکی به مسئله به محرومیت در یکی از مناطق پر چالش کشور بکنیم، ماه ها تلاش کردیم و امید داشتیم که از رهگذر این تجربه، بتوانیم درس اموخته هایش را برای کمک به مسائل مناطق مشابه در دیگر نقاط کشور، توصیه و تکثیر کنیم. مشکل فقط دولتی ها هم نبودند؛ در این مسیر بعضا فعالین اجتماعی محلی هم پشت ما را خالی کردند تا امروز من اعلام کنم که دیگر پرونده بشاگرد را بستیم و فعالیت های حوزه محرومیت زدایی را در دیگر نقاط کشور پیگیری کنیم. البته حتما حکمتی در کار بوده است. با این حال، بشاگرد تنهاست و به کمک های متفاوتی از آنچه که در 40 سال گذشته تجربه کرده، نیاز جدی دارد. گاه گاهی هم با ما تماس می گیرند از فعالین اجتماعی یا توسعه گران که بیاییم کمک. اما بدون منابع، برای نهادی که NGO نیست و حتی اگر بود، باز هم حداقلی از منابع برای این حوزه نیاز داشت تا بتواند کمک موثری انجام دهد، امکان پذیر نیست.

مسئله فقط بشاگرد نیست. ایده های دیگری برای نقاط دیگری از کشور داریم و راه حل هایی که فکر می کنیم حداقل ارزش امتحان کردن را دارد. راه حل هایی برخاسته از دانش داخل و خارج و با نگاهی عملگرا و ریشه ای به توسعه محلی و محرومیت زدایی. اما حوزه فعالیت و مسئولیت هایش به قدری بزرگ است که بدون این منابع نمی شود. به طرز عجیبی، همه دوست دارند در میدان باشند و بیل به دست بگیرند یا پروژه افتتاح کنند و همایش های پرخرج بگذارند. با هر کس هم که صحبت می کنیم تائید می کنند که بدون دانش، مدل و ابزار مناسب، بسیاری از این تلاشها هدر می رود. اما باز کسی حاضر به حمایت نیست.

مدت هاست که فکر می کنم در حوزه توسعه محلی و محرومیت زدایی، باید به دنبال منابع حمایتی خیرین و آدمهایی بود که واقعا دغدغه کشور را دارند و در عین حال بر خلاف کمک های نهادها، دستت را باز می گذارند و استقلال ات را به رسمیت می شناسند تا بتوانی متمرکز بر «نتایج اثربخش» بشوی. اگر شما از آن ایرانیان میهن دوستی هستید که حاضرید از شکل گیری نهادی کوچک در حوزه محرومیت زدایی و توسعه محلی در کشور حمایت کنید که توانمندتر شدنش به بهتر بازی کردن کنش گران این حوزه در کشور یاری می رساند، با من تماس بگیرید. فرقی نمی کند داخل یا خارج از کشور. ما و بسیاری گروه ها و مجموعه های دیگر به این دست کمک های حمایتی نیاز داریم. این حوزه، در «بازار»، مشتری ندارد و به طور عادی تامین مالی نمی شود.

تنها از طریق کمک های حمایتی دولتی و غیر دولتی امکان بقا دارد. اما کمک های دولتی متاسفانه یا نیازمند لابی گری ها و روابط سطح بالاست و یا اینکه با قید و بندهای بسیار زیاد و قیچی کردن قال توجه مدل و برنامه پیشنهادی وجود خواهد داشت که عملا نبودنش بهتر از بودنش است. امید من به بخش غیر دولتی است. در حوزه محرومیت زدایی، کلی ایده خوب و برنامه کوچک و بزرگ داریم. اگر می توانید منابع مالی اختصاص دهید، بسم الله! با من تماس بگیرید! کارهای خوبی برای کشور می توانیم بکنیم. انشالله...

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۳۵
هامون طهماسبی

امروز روزنامه اعتماد، به بهانه بحث حذف «انتگرال» از کتاب های درسی گزارشی را چاپ کرده بود که در آن با من هم مصاحبه شده بود. البته یک مصاحبه سریع در بین جلسه کاری دیروز انجام شد و من خودم از طریق گزارش روزنامه امروز از نتیجه باخبر شدم. در این مصاحبه، گفته بودم که با وجود چالش های احتمالی، اما به طور کلی از این ایده حمایت می کنم و به نظرم ما در برنامه رسمی آموزش و پرورش، در گذشته مسیر اشتباهی را رفته ایم و به ویژه به جای تمرکز بر مهارت های نرم، سعی کرده ایم ذهن و تمرکز بچه ها را در سراسر کشور، به سمت مباحث ریاضی و تجربی پیچیده ای ببریم که ربط آن به حل مسائل توسعه کشور چه در سطح خرد و چه در سطح کلان خیلی واضح نیست. 

این گزارش را از لینک زیر می توانید بخوانید

 

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۲۷
هامون طهماسبی

امروز در کلاسهای ضمن خدمت مرکز آموزش مدیریت دولتی ایران، تدریس داشتم. درس توسعه پایدار برای فراگیرانی که کارمندان و مدیران دستگاه های دولتی بودند و از شهرهای مختلف کشور در تهران جمع شده بودند تا در دوره آموزش های ضمن خدمتی شرکت کنند که تکمیل آن، به ارتقای موقعیت کاری آنها در سازمان متبوع شان، منجر می شود. واقعیت این بود که پذیرش تدریس این نیم روز در این مرکز، بیشتر به خاطر کنجکاوی خودم جهت آشنایی با فضای حاکم بر فراگیران چنین دوره هایی بود. نتیجه کار این بود که من یکی از بی روح ترین و راکد ترین دوره های آموزشی این چند سالم را تجربه کردم!

فراگیرانی که حس کنند از سر اجبار و رفع تکلیف در یک برنامه آموزشی شرکت کرده اند و اغلب شان هم در سن فعال یادگیری نباشند و بنا به دلایل مختلف هم انگیزه و تمرکز کافی در کلاس نداشته باشند، تصور کنید که چه فضای سختی را برای مدرس ایجاد خواهد کرد. از آن طرف چقدر از بودجه سازمانهای دولتی و نیز خود فراگیران صرف رفت و آمد و شرکت در چنین کلاسهایی می شود.

طراحی یک برنامه آموزشی اثربخش، قطعا چیزی فراتر از تعیین چند عنوان درس و پیدا کردن چند مدرس در دقیقه 90 برای تدریس آنهاست. نمی دانم جای مدیران مرکز آموزش مدیریت دولتی بودم چه می کردم. ولی می دانم که اتفاق خوبی به این شکل نمی افتد. حداقل برای سرفصل هایی مثل توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی سازمانها در چنین دوره هایی.

۰ نظر ۱۴ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۴۶
هامون طهماسبی

امروز در سومین کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی، دبیری پنلی را بر عهده داشتم که عنوانش، «قلعه‌های گنج: نقش حکمرانی در توسعه مناطق محروم» بود. در این پنل با حضور نمایندگانی از بنیاد علوی و پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف، مسئله توسعه منطقه ای منطقه قلعه گنج را بهانه کرده بودیم تا راجع به مسئله حکمرانی در توسعه مناطق محروم صحبت کنیم. من البته حدود یک هفته پیش در جریان این پنل قرار گرفتم و با توجه به علاقه ام به مسئله مناطق محروم و به خصوص اهمیت فعالیت هایی که نهادهایی چون بنیاد علوی در این مناطق انجام می دهند، پذیرفتم که اجرای آن را بر عهده بگیرم. به طور کلی البته من خیلی خوشبین به ثمربخشی پنل های کنفرانسی نیستم. فشردگی زمان، محدود بودن شرکت کنندگان و قاطی شدن در سایر برنامه های موازی کنفرانس ها، از معایب چنین پنل هایی است. با این حال، این نشست، مباحث خوبی را به دنبال داشت. افراد مختلفی را برای شرکت در این پنل به نهاد برگزاری کنفرانس معرفی کرده بودیم و خوشبختانه با دعوت از انها به عنوان شرکت کننده، جلسه خوب و پر رونقی برگزار شد.

گزارش نسبتا مشروحی از مباحث این نشست را در این لینک می‌توانید بخوانید.

 

۰ نظر ۲۶ دی ۹۸ ، ۲۳:۵۰
هامون طهماسبی

من مصاحبه ای داشته ام با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) راجع به تجربه ای که در زمینه انتشار کتاب داستان های محلی با رویکرد توسعه پایدار در گلباف داشته ایم. 

در این مصاحبه ضمن تشریح اهداف این تجربه، به برنامه هایمان برای آینده و گسترش آن به مناطق دیگر نیز اشاره کرده ام. انشالله در سال 99 خبرهای خوبی از گسترش این ایده و بلوغ یافته تر شدن آن بشنویم.

از متن مصاحبه:

"

فهم مدرسه توسعه پایدارِ پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف از محرومیت‌زدایی، براساس مطالعه تجارب موجود کشور و نیز برداشت‌های عینی پژوهشگران این مرکز از تجربیات توسعه‌ای خود، این است که «توسعه مناطق محروم» در بیانی ساده شده به معنی «قوی‌تر کردن این مناطق برای مواجهه با مسائل خود» است. این قوی‌تر شدن، یکی در حوزه زیرساختی و امکانات فیزیکی است و دیگری که شاید مهمتر هم باشد، در حوزه سرمایه‌های انسانی است.

"

 

خبر کامل را در سایت خبرگزاری ایبنا می توانید ببینید: کلیک کنید.

۰ نظر ۲۸ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۹
هامون طهماسبی

چند وقت پیش از طریق موسسه رحمان با من تماسی گرفته شد و پیشنهاد همکاری در تالیف یک کتاب مطرح شد. این کتاب مشارکتی که بیش از 10 فصل و 10 نویسنده دارد، یک کتاب جریان ساز در فضای علوم اجتماعی ایران می تواند باشد. این کتاب قرار است بیش از 10 حوزه برای اثرگذاری اجتماعی را به دغدغه مندان اجتماعی کشور معرفی کند. در واقع رویکردها و حوزه های برای حل مسائل اجتماعی که چیزی فراتر از بحث های نظری مرسوم در دانشکده های علوم اجتماعی و مجامع جامعه شناسان است. پیشنهاد دهنده طرح، خودش از دانش آموختگان علوم اجتماعی است که دغدغه کنش گری و اثرگذاری و پرداختن به مسائل عملی پیش روی جامعه را دارد و برای این امر، حوزه هایی نظیر مسئولیت اجتماعی شرکت ها، کارآفرینی اجتماعی، بازاریابی اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی و ... را انتخاب کرده و در یک نگارش مشارکتی، مسئولیت هر فصل را به یک نفر یا تیم سپرده است. مسئولیت تالیف فصل «مسئولیت اجتماعی شرکت ها» به بنده سپرده شد که البته در انجام آن از کمک های دوست خوبم مصطفی نوذری، دانشجوی جوان رشته علوم اجتماعی هم بهره بردم که موضوع را بتوانیم خیلی خوب از جنبه های مرتبط با علوم اجتماعی، بپزیم.

بخش مربوط به ما، چند وقتی است که تحویل موسسه رحمان شده و حالا منتظر هستیم که پس از نهایی شدن فصل های دیگر و انجام امور مربوط به چاپ، فرایند آن به انتها برسد و در آینده نزدیک شاهد انتشار این کتاب ارزشمند باشیم. ما در فصل مربوط به خودمان، حرف های خیلی خاص و نسبتا جدیدی راجع به فضای مسئولیت اجتماعی شرکت ها در ایران زده ایم که به خصوص برای افرادی که قصد فعالیت در این حوزه را دارند، می تواند خیلی ایده دهنده باشد. سعی کرده ایم ضمن تبیین دقیق این مفهوم، با نگاهی به وضعیت سالیان اخیر فعالیت های شرکت ها و مشاوران در این حوزه، با نگاهی انتقادی، ضمن شناسایی مسائل، راه کارهایی برای افراد علاقه مند جهت بهره گیری بهتر از ظرفیت های مسئولیت اجتماعی شرکت ها یا CSR جهت کمک به مسائل کشور، ارائه کنیم.

امیدوارم که به زودی خبر نشر کتاب را در همین سایت درج کنم. از نگاه من، این کتاب، یک اتفاق مهم در حوزه کنش گری اجتماعی در ایران می‌تواند باشد و الگوی تالیف آن هم یک الگوی قابل استفاده برای اقدامات مشابه در کشور.

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۷
هامون طهماسبی

امروز در دانشگاه شریف و به دعوت «گروه دوستداران محیط زیست» یک ارائه برای دانشجویان و علاقه مندان توسعه پایدار و محیط زیست داشتم. گروه دوستداران محیط زیست دانشگاه شریف، یادآور سالها تلاش و تکاپوی خالصانه من و جمعی از دوستانم بود که توانستیم در سال 89 اولین گروه دانشجویی دوستدار محیط زیست را در دانشگاه شریف پایه گذاری کنیم. امروز دوباره در جمع بچه های این گروه که البته دیگر کمتر کسی را در میان آنها می شناسم و همگی بچه های نسل جدید هستند، حاضر شدم تا راجع به توسعه پایدار و جایگاه فعالین محیط زیست در زمین بازی توسعه پایدار صحبت کنم.

مهمترین حرف این جلسه این بود که محیط زیستی ها اگر تغییر رویکرد ندهند و از فضای احساسی و غیر علمی فاصله نگیرند، نمی توانند در تحقق خواسته هایشان چندان موثر باشند و دامنه اثرات اجتماعی شان محدود خواهد ماند. در این ارائه، با مرور مثالهایی از تجارب متفاوت فعالیت های محیط زیستی در سالیان گذشته در کشور، سعی کردم برخی گره های کار فعالین محیط زیستی و به ویژه دور بودن آنها از فضای برنامه ریزی و طراحی و ارزیابی(و در عوض متمرکز بودن بر فضای اقدام مبتنی بر احساسات) را تشریح کنم و البته در پایان جلسه هم تاکید کردم که این احساسات پاک، یک گوهر ارزشمند است که باید قدر آن را خیلی خیلی بدانید و حفظش کنید، اما به آن بسنده نکنید و خودتان را به سلاح دانش، برنامه ریزی و ارزیابی مجهز کنید تا بتوانید کاری کنید کارستان.

 

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۸ ، ۲۳:۲۱
هامون طهماسبی