به سوی پایداری در توسعه

توسعه پایدار، پیشرفت همه‌جانبه و مسئولیت اجتماعی سازمانی-از نگاه هامون طهماسبی

به سوی پایداری در توسعه

توسعه پایدار، پیشرفت همه‌جانبه و مسئولیت اجتماعی سازمانی-از نگاه هامون طهماسبی

به سوی پایداری در توسعه

از جست و جو و دغدغه برای ساختن جامعه‌ای بهتر، به مفهوم «توسعه پایدار» رسیدم و این، زمینه‌ای است که در این سال‌ها فعالیت‌های پژوهشی، آموزشی و مشاوره‌ای من را به سوی خود همگرا کرده است.
این وبلاگ قرار است ان شاء الله به شکلی ساده و بی‌تکلف، برخی از مشاهدات، تجربه‌ها، فکرها و دغدغه هایم را در این حوزه با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
و البته حتما لازم است تاکید کنم که «توسعه پایدار» برای من دقیقا آنچه که در مغرب زمین درس داده می‌شود نیست و حرف‌های زیادی درباره آن و مفاهیم مرتبط نظیر «پیشرفت» دارم؛ لذا تاکید زیادی دارم که به ویژه در حوزه جامعه و فرهنگ، خود بایستی مولد و نظریه‌پرداز برای بازتعریف این پارادایم پیشران دنیای امروز باشیم.
عکس بالای وبلاگ را در کردستان زیبا گرفته‌ام و بسیاری از چیزهایی را که از توسعه پایدار می‌خواهم، مختصر و مفید بیان می‌کند: زندگی‌ای از نظر اقتصادی آبرومند، در دامان طبیعتی زیبا و سرسبز و در بستر جامعه‌ای شاداب که فرهنگ اصیل بومی خود را حفظ کرده و با حضور آرامش بخش «خانواده ایرانی» به عنوان رکن بی‌بدیل آن، به سوی سعادت می‌رود.
هامون طهماسبی

بایگانی

دوشنبه هفته گذشته(20شهریور) در برنامه تلویزیونی «حال خوب» در شبکه سلامت شرکت کردم و به همراه خانم ها قنبری(سازمان مدیریت صنعتی) و نصیری(سازمان خدمات اجتماعی شهر تهران) در یک گفتگوی زنده یک ساعته به بحث راجع به مسئولیت اجتماعی سازمانی پرداختیم. این برنامه مقارن شده بود با روز رونمایی از پرتال مسئولیت اجتماعی سازمانی شهر تهران و به همین خاطر بخشی از صحبت ها به مباحث سیاست گذاری و ترویجی در این حوزه اختصاص پیدا کرد. اگر علاقه مند بودید که این گفتگو را ببینید، می توانید از این لینک یا این لینک این کار را انجام دهید.

در برنامه سعی کردم تاکیدم بر این باشد که مسیر مسئولیت اجتماعی سازمانی، مسیری پر چالش است و نباید انتظار گل و بلبل از آن داشت. باید با احتیاط قدم برداشت و مراقب سوء استفاده ها و تجاری سازی ها و اقدامات تبلیغاتی هم بود. در برنامه گفتم مهمترین شاخص ما برای موفقیت برنامه های مسئولیت اجتماعی سازمانی، این است که به زبان خودمانی، «ته این داستان، برای مردم و جامعه چه می ماند» یا به عبارت دیگر، همان چیزی که از آن به عنوان social impact یاد می کنیم. همچنین از کشور ژاپن و یک کارخانه آلمینیوم سازی مثالی زدم تا تاکید کنم که اگر همراهی جامعه مدنی، سازمانهای مردم نهاد و دولت ها نباشد، حتی در کشوری شرقی و دارای حسن شهرت مثل ژاپن هم ممکن است بنگاه های اقتصادی، منافع جامعه را قربانی سودجویی های خود کنند.

برنامه حال خوب

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۶
هامون طهماسبی

یکی از اتفاقات خوبی که ان شا الله به زودی خبر دقیق اش را بتوانم در اینجا منتشر کنم، برگزاری اولین مدرسه توسعه پایدار در نیمه دوم سال جاری است. ابتدا برنامه این بود که مدرسه زمستانیِ توسعه پایدار باشد؛ اما یکی از سازمان های حامی، متقاضی شده که مدرسه را زودتر برگزار کنیم و لذا ممکن است در فصل پاییز شاهد برگزار این دوره باشیم که در نوع خود در ایران منحصربفرد است و اولین بار است با این تنوع و جامعیت درباره توسعه پایدار برگزار می شود. دوره ، طوری طراحی شده که توسعه پایدار را در سه سطح یعنی دولتی، بخش خصوصی و بخش مردمی-سازمانهای مردم نهاد واکاوی می کند و از نظر ناب بودن و داشتن رویکرد بومی هم برای مخاطبان جذاب خواهد بود.

پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف و مرکز توسعه پایدار «بهارباد»، میزبان و مجری این دوره خواهند بود. درباره «مرکز توسعه پایدار بهارباد»، بعدا بیشتر خواهم نوشت. ان شا الله بماند در هنگام رونمایی رسمی از این آرزوی دیرین؛ آرزویی که نامش هم توسعه پایداری است؛ آن هم به سبک ایرانی، و امیدبخش:)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۶
هامون طهماسبی

یکی از اقداماتی که از طرف پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف و با حمایت خانه توسعه گلباف در پروژه توسعه منطفه ای گلباف در دستور کار داریم، کمک به ایجاد ذهنیت توسعه پایداری در میان فعالین منطقه و در عین حال نزدیک کردن اذهان ذی نفعان کلیدی منطقه نسبت به مسائل منطفه خود با عینک «توسعه پایدار و همه جانبه» است.

در این مسیر تاکنون کارگاه های آموزشی زیادی برای فعالین و جوانان منطفه برگزار کرده ایم و سعی کرده ایم که نگرش توسعه همه جانبه، یعنی مهم بودن همه ابعاد توسعه در کنار هم و نه فقط اشتغال زایی یا توسعه اقتصادی را به مخاطبان منتقل کنیم. در حقیقت به باور ما، مسیر توسعه منطقه ای، از مسیر توسعه پایدار یا توسعه همه جانبه می گذرد و برای تحول منطفه ای که دچار رکود حتی اقتصادی شده، شما نمی توانید ریشه های اجتماعی و غیراقتصادی به وجود آورنده و تداوم دهنده وضع موجود را نادیده بگیرید. برای مثال در همین گلباف، مشخصا بعد از جلو رفتن پروژه شناخت منطقه، این واقعیت مهم ظهور پیدا کرد که علت مهاجرت مردم از گلباف فقط اقتصادی نیست و عواملی مانند زیرساخت های آموزشی و بهداشتی و حتی سیر تاریخی تحولات دو دهه گذشته منطقه، اگر نه بیشتر، کم و بیش به همان اندازه در به وجود آمدن وضعیت موجود ایفای نقش می کنند.

یکی از کارگاه های خوبی که در این مسیر برگزار کردیم ماه پیش برگزار شد و آن کارگاه «شناخت مشارکتی مسائل توسعه پایدار» بود. در این کارگاه، تعدادی از جوانان فعال و علاقه مند منطقه را گرد هم جمع کردیم و ابتدا مبانی کار پژوهشی جهت شناخت مشارکتی مسائل توسعه پایدار را برایشان ارائه کردیم. سپس آنها را به تیم هایی تقسیم کردیم و طی دو روز وقت دادیم که در شهر بگردند و با صحبت با ذی نفعان مختلف، پاسخ برخی سوالات تمرینی را پیدا کنند. در واقع به نوعی کارآموزی فشرده. خوشبختانه بازخور خیلی خوبی از اشتیاق و همراهی جوانان گرفتیم و ما را دلگرم کرد که هدفی که داشتیم یعنی درگیر کردن خود جوانان منطفه در شناخت مشارکتی مسائل خودشان را تحقق ببخشیم. 

واقعیت این است که خیلی از شهرهای کوچک ما بوده اند که با تحولاتی توانسته اند در دهه های گذشته پا در مسیر رشد اقتصادی بگذارند، اما در این رهگذر خیلی از سرمایه های اجتماعی، معنوی و نیز دارایی های طبیعی و محیط زیستی خود را از دست داده اند. ما در توسعه پایدار منطقه ای به دنبال این هستیم که توسعه ای همه جانبه رخ دهد و این اشتباهات تکرار نشود. در واقع توسعه تک بعدی و یک جانبه برای ما مطلوب نبوده و نخواهد بود. چنین توسعه ای حتی اگر یک مسئله را حل کند(مثلا اشتغال و معیشت)، مسائل دیگری به وجود می آورد که از مسئله اول هم ممکن است بدتر و دشوارتر باشند.


گلباف-کارگاه توسعه پایدار


۰ نظر ۱۷ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۰۶
هامون طهماسبی

من عمیقا بر این باور هستم که کار در حوزه مسئولیت اجتماعی سازمانی، توسعه پایدار، محرومیت زدایی و هر حوزه اجتماعی دیگر، باید نه فقط در هدف، بلکه در وسیله و مسیر هم رنگ و بوی اجتماعی داشته باشد. ریخت و پاش، اسراف، تجمل گرایی، رفاه زدگی، اقامت و حمل و نقل گران قیمت و امثالهم سنخیتی با کار اجتماعی ندارد و ناقض اهداف خود هستند. 

کسی که در این حوزه ها کار می کند، نباید فراموش کند که مسئولیت اجتماعی یا کارآفرینی اجتماعی یا ...، صرفا یک تکنیک نیست که بشود به کسی یاد داد! بلکه یک رفتار برخاسته از منش و نگرش است. همین منش و نگرش است که مشکل دار بوده و سبب پدید آمدن چنین مسائلی برای دنیا در حوزه توسعه پایدار شده است. و حال هم اگر بخواهیم تغییری در جهت گسترش عدالت اجتماعی، بازتوزیع ثروت، و به طور کلی کمک به حل مسائل بکنیم، نمی توان با آن منش و نگرش اشرافی گرایانه و رفاه زده کاری نداشت و صرفا دنبال تکنیک و روش رفت!

در همین راستا متاسفانه باید گفت اغلب کسان و سازمان هایی که در چه در داخل و چه در خارج از کشور در حوزه های مرتبط با CSR، توسعه پایدار و کارآفرینی اجتماعی کار می کنند، بخشی یا تمام این حفیقت را نادیده می گیرند. 

چندی پیش مطلع شدم که موسسه GRI که مهمترین مرجع بین المللی در چارچوب نویسی برای گزارش های مسئولیت اجتماعی سازمان هاست، در یکی دوباری که برای سخنرانی در ایران، نماینده اعزام کرده است شرط کرده که حتما باید بلیط بیزینس کلاس(که قیمتش 2 تا 4 برابر بلیط های عادیست) باید برای نمایندگانش تهیه شود. این به کنار، یکی دیگر از مدرسان بین المللی حوزه مسئولیت اجتماعی چندی پیش برای یکی از سازمان های همکار، پیشنهاد قیمت برای برگزاری یک کارگاه آموزشی داده است و ایشان علاوه بر تقاضای بلیط بیزینس کلاس، برای روزی که در پرواز رفت و برگشت هستند هم هر روز، 10 هزار یورو تقاضای دستمزد کرده اند(علاوه بر دستمزد عادی کلاس!). یعنی در راه بودن ایشان، هر روز 40 میلیون تومان آب می خورد!؟

چندی قبل تر از یکی از کارمندان شهرستانی یکی از بانک های خصوصی داعیه دار مذهبی شنیدم که مدیرعامل شان برای تمام استان ها لکسوس خریداری کرده و هر بار که ایشان برای سفر کاری به استانی سر می زنند نباید غیر از آن لکسوس به استقبال ایشان بیاید.

من موارد مشابه زیادی از دستمزدها و تقاضاهای رفاهی «غیر اجتماعی» مشاوران بین المللی و داخلی در همین حوزه های مرتبط با مسئولیت اجتماعی و فقرزدایی و امثالهم شنیده ام و به همین چند مثال بسنده می کنم.

البته شاید کسانی پیدا شوند که الان بگویند خب این ها باید کلاس کاریشان حفظ شود و فلان و بهمان.

ولی آقا جان، خودمانی بگویم! با این منش ها و روش ها، تنوری برای جامعه ای که می خواهد از مواهب مسئولیت اجتماعی بهره مند شود، گرم نمی شود! تکبر، تجمل و اشرافی گری، با کار اجتماعی راستین جور در نمی آید.

به همین خاطر هم هست که من تاکید دارم در مسیر توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی سازمانی باید نگاهی درون زا و «ایرانی-اسلامی» داشته باشیم. از مسیر غیراجتماعی نمی شود به هدف اجتماعی دست یافت!

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۰۰
هامون طهماسبی

چند وقت پیش، گروهی مستند ساز که در حال ساخت یک مجموعه 13 قسمتی برای صدا و سیما درباره فقر زدایی و مدل های توسعه محرومیت زدا هستند، با ما تماس گرفتند و اظهار علاقه کردند که با کارهای ما آشنا شوند. طی جلساتی که ترتیب دادیم، به یکدیگر علاقه مند شدیم و قرار شد که ما هم یکی از سوژه های آن مجموعه 13 قسمتی شان شویم. دیروز به پژوهشکده آمدند و مصاحبه مفصلی داشتیم. 

رویکرد متفاوت ما در توسعه منطقه ای و نگاه همه جانبه ای که داشتیم، برایشان جالب بود و حقیقت هم این است که مدل های عملی که وارداتی نباشند و سعی کرده باشند حرف جدیدی در جهت توسعه پایدار منطقه ای در ایران بزنند، به شدت نایاب هستند. خدا رو شکر کاری که چند سالی است مطالعات اش را شروع کرده ایم و یک سالی است به طور عملی و با تمرکز بالا در گلباف کرمان در حال انجام هستیم، به ما دیدهای خیلی خوبی راجع به توسعه پایدار منطقه ای به شیوه ای که با اقتضائات کشورمان و نیازهایمان سازگار باشد، داده است. البته این به این معنی نیست که الان همه چیز را در این باره می دانیم. نخیر! تازه اول کار هستیم و می دانیم که این مسیر، سال به سال و ماه به ماه و روز به روز برای ما یادگیری جدید دارد. اگر عمری باقی باشد و ده سال دیگر این مسیر را ادامه دهیم، راه و روش ده سال بعدمان به مقدار قابل توجهی از آنچه که امروز هستیم متمایزتر خواهد شد.

مسیر توسعه پایدار، یک مسیر همراه با یادگیری است. یادگیری ای که از درگیری مستقیم با مسئله و دنیای واقعی رخ می دهد. مطمئنا در این مسیر بیش از 5 درصد نمی توان از کتابها و تئوری های موجود یاد گرفت. 95 درصد را خودمان باید برویم در دل میدان و کشف کنیم و تمرین کنیم و خطا کنیم و بسازیم. ما در این مسیر، همیشه شاگرد باید باقی بمانیم. اگر می خواهیم حرفی به درد بخور برای ایران عزیزمان بزنیم.

مصاحبه تلویزیونی

در بخشی از این گفت و گو و مصاحبه، از تفاوت های امروزمان با اوایل انقلاب در کارهای توسعه ای گفتم. گفتم که از نظر من، جدا از اینکه فردگراتر شده ایم و چسبیده ایم به موفقیت های شخصی و نه جمعی، اتفاق بدی که افتاده است این است که در دهه اول انقلاب، الگوهایی می ساختیم که متکی بر نهضت های اجتماعی بودند. جهاد سازندگی، بسیج، نهضت سواد آموزی و ... همه جریان های اجتماعی بودند و مردمی. اما از دهه دوم انقلاب به بعد سعی کردیم ساختارهای بوروکراتیک و دولتی درست کنیم و متکی بر تکنوکرات ها. مواجهه با مسئله اجتماعی، ساختار اجتماعی می خواهد. دارایی های ارزشمندی داشتیم و فکر کردیم که عقب افتاده است و به دنبال ساختارهای مدرن رفتیم! جالب اینکه همین ساختارهای مدرن، امروز در کتابهای درسی دانشگاهی جدید، صحبت از ساختارهای مردمی و مشارکتی می کنند! یعنی تازه به همان رسیده اند که ما قبلا ساخته بودیم، ولی از دست دادیم:(
.

۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۷
هامون طهماسبی

در یکی از شهرهای کوچکی که در حال انجام کار توسعه منطقه ای هستیم، به این رهیافت رسیدیم که سرمایه گذاری برای تربیت نسل بعدی دانش آموزانی که متفاوت بیاندیشند و پر امیدتر، پرتلاش تر و خودباورتر از نسل فعلی باشند، کمک پایداری به آینده توسعه منطقه است. لذا برنامه های متنوعی برای حوزه آموزش و پرورش تعریف کردیم که در نوع خود جالب و متفاوت هستند و به این شکل شاید بشود گفت برای اولین بار در کشور و با هدف کمک به توسعه یک منطقه پیاده سازی می شوند.

در همین راستا، جمعی از معلمان دغدغه مند که دوست دارند به بهبود منطقه خودشان کمک کنند و البته این اطمینان نسبی را هم داریم که قصد مهاجرت تا 5 سال آینده را ندارند(یعنی حالا حالا ها در منطقه شان می مانند)، انتخاب کرده ایم و قرار است در یک سفر تفریحی-آموزشی ویژه، کمک کنیم که بینش های جدیدی در حوزه آموزش را بر اساس تجربه نهادهای منتخب آموزشی کشور ، کسب کنند.

جدای از هدف های خوب و ویژه این دوره آموزشی-تفریحی، اما در صحبت با همکاران به نکاتی رسیده ایم که دقت به آنها در طراحی این دوره خیلی اهمیت دارد. در واقع، چنین دوره هایی و چنین برنامه های مثبت و انگیزاننده ای، ممکن است که تاثیرات منفی ناخواسته ای هم داشته باشند که بر خلاف اهداف اولیه خود عمل کنند.

از جهت روشن شدن موضوع، دو نکته را در رابطه با همین برنامه ذکر می کنم:

اول اینکه بازدید مدارس خوب و پیشرو و خلاق تهران و بابلسر و سایر نقاط کشور، اگرچه حتما در باز شدن افق های دید این عزیزان می تواند موثر باشد؛ اما از سوی دیگر برای معلمان منطقه محروم، ممکن است سبب تقویت حس ناامیدی از طریق مقایسه امکانات و شرایط و محدودیت های خود با شرایط دیگر مدارس پیشرو شود و حتی برخی از این معلمان را به مهاجرت از منطقه خود در سالیان آینده ترغیب کند؛ برای کم رنگ کردن این پیامد، تصمیم گرفتیم که در این سفر تفریحی، قسمت تیره و سیاه تهران و شهرهای بزرگ را هم به ایشان نشان دهیم. لذا بازدید از چند مدرسه در مناطق مسئله دار و حاشیه ای تهران و مواجهه از نزدیک با چالش های ایشان را به برنامه اضافه کردیم.

چالش دوم این بود که نشان دادن این روشهای پیشرو و مدرن آموزشی به دلیل فاصله زیاد با شرایط ایشان در آن شهر کوچک، ممکن است این حس را ایجاد کند که نمی تواند سبب تغییر و تحول در منطقه فعالیت ایشان شود و لذا نهایتا بعد از بازگشت از سفر، «بی عملی» در رابطه با پیاده سازی افق های جدید کسب شده از این تور آموزشی اتفاق بیافتد. برای حل این مسئله نیز تصمیم گرفتیم جلسات توجیهی قبل، حین و بعد از سفر را جدی بگیریم و برنامه ویژه ای برایشان داشته باشیم. به طوری که در مقاطع مختلف زمانی این تور، بتوانیم با تشکیل جلسات هم اندیشی و مباحثه، دغدغه ها را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم و بتوانیم همگرایی ذهنی و دلی در رابطه با راه های جدید ایجاد تحول در آموزش و پرورش آن منطقه محروم ایجاد کنیم.

سخن پایانی اینکه مداخله در امر توسعه به ویژه در مناطق کوچک که اثرات اقدامات می تواند زود دیده شود و نیز گسترده باشد، امری بسیار حساس است و باید با سنجش دقیق جوانب و پیش بینی پیامدهای ناخواسته آن صورت بگیرد.

۰ نظر ۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۸:۳۸
هامون طهماسبی

چندی است که در حال انجام مشاوره برند اجتماعی برای یک بانک اجتماعی خوب کشورمان هستم. این بانک خوب و خوشنام، علی رغم باطن و سیرت خوب و عمیقا اجتماعی که دارد، اما ویترین و نمود این وجهه های خوب فعالیتی اش خیلی برای مشتریان و مردم هویدا نیست. کار این مشاوره، فراتر از بحث مسئولیت اجتماعی است و تلاش دارم که با کمک کارشناسان و مدیریت مربوطه در این بانک، بتوانیم در یک فرآیند مشارکتی، درگاه های ارتباطی این مجموعه را با رویکردهای اجتماعی که دارد، سازگار و همراستا کنیم. به دلیل معذوریاتی، فعلا از جزئیات این موضوع نمی توانم بیشتر صحبت کنم؛ اما می خواستم با نوشتن این یادداشت خوشحالی خودم را از وجود چنین مجموعه های مثبت اندیشی در کشور ابراز کنم و به خودمان یادآوری کنم که در این زمانه و فضای کسب و کاری که موارد بداخلاقی و منفعت طلبی بسیار رسانه ای می شود، اما هستند مجموعه هایی که تعهد عمیقی به اثرگذاری اجتماعی دارند و واقعا می خواهند جامعه ای بهتر و فردای بهتری رقم بزنند.

من به طور شخصی، خیلی سخت، کار مشاوره مسئولیت اجتماعی با برند اجتماعی برای مجموعه های خصوصی قبول می کنم؛ مگر اینکه اعتماد کافی به نیات و اهداف آنها در پرداختن به مسائل اجتماعی داشته باشم. چرا که معتقدم نباید یک ویترین زیبا با رنگ و بوی ارزشی و اجتماعی پوششی شود برای فعالیت های صرفا اقتصادی و منفعت طلبانه. کاری که متاسفانه خیلی از مشاوران این حوزه در حال انجام آن هستند و بایستی گفت که متاسفانه در حال بزک کردن سازمان هایی هستند که جز بازاریابی و منفعت اقتصادی سهام داران شان، دغدغه پررنگ دیگری ندارند. به نظر من یک مشاور حوزه مسئولیت اجتماعی و برند اجتماعی باید بسیار حساس باشد و وسواس گونه به انتخاب سازمان های مخاطب خود دست بزند؛ چرا که حوزه اجتماعی، حوزه ای است تعهد آور و مسئولیت آور. و یک مشاور در درجه اول بایستی مسئولانه قدم بردارد و بداند که در حال بزرگ کردن و نام آور کردن چه مجموعه ای و با چه نیتی و با چه وسیله ای است.

خوشحالم که در حال حاضر با چنین مجموعه ای کار مشاوره ای می کنم. ان شا الله در ادامه کار و با مجوز کارفرما، بتوانم بیشتر درباره این تجربه بنویسم.

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۶ ، ۱۲:۱۰
هامون طهماسبی

یکی از نشریات علمی و تخصصی حوزه سیاست گذاری، نشریه سیاست علم و فناوری است. چندی پیش این نشریه تصمیم گرفت که شماره ویژه ای را به مباحث اجتماعی توسعه نظیر کارآفرینی اجتماعی و توسعه پایدار منطقه ای اختصاص دهد. توفیق این را داشتم که به عنوان داور این شماره ویژه درگیر چند مورد از مقالات آن شوم. برای من که بعضا شماره های قبلی این نشریه را دیده بودم، انصافا جنس مقالات بسیار متفاوت بود. هر کدام به موضوعی جذاب مرتبط با جامعه اختصاص داشت و می شود گفت از جنس مقالات پژوهشی و یا ترویجی بودند که به جایی از مسائل واقعی جامعه مرتبط بودند. با پایان گرفتن کار داوری مقالات و انجام اصلاحات لازم در مقالات ارسالی، ظاهرا این شماره ویژه قرار است در تابستان 96 منتشر شود.

در خلال این داوری ها به یاد این دغدغه همیشگی افتادم که چه میزان از پژوهش های دانشگاهی و غیردانشگاهی ما به مسائل عینی جامعه مرتبط هستند و خواننده عام یا فعالین اجتماعی را علاقه مند می کنند که آنها را بخوانند و نتایج کارشان را مورد لحاظ قرار دهند؟ درد بزرگی است و سخن بسیار می طلبد. فعلا بیائیم قول بدهیم هرجا با کار پژوهشی چه مقاله بود و چه پایان نامه و چه کار حرفه ای، تمام تلاشمان را بکنیم که وارد حیطه ای شویم که به دردی بخورد و نشود جزو همان هزاران مقاله بی مصرفی که سالانه در کشور تولید می شوند.

۰ نظر ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۲
هامون طهماسبی

سیزدهمین جشنواره ملی فن آفرینی شیخ بهایی، امسال در حالی برگزار شد که رنگ و بوی اجتماعی در آن نسبت به سال گذشته افزایش یافته بود. من به عنوان مشاور از طرف پژوهشکده سیاستگذاری به طراحی و تکمیل شیوه نامه ارزیابی بخش «تاثیرات اجتماعی» کمک کردم و می توانم بگویم که این شیوه نامه نسبت به سال گذشته که برای اولین بار تاثیرات اجتماعی در جشنواره مورد لحاظ قرار گرفت، تکامل قابل توجهی پیدا کرده است. اندازه گیری تاثیرات اجتماعی همواره دشواری هایی با خود به همراه دارد؛ به ویژه آنکه پای داوری و جشنواره باشد. من سعی کردم هیئت داوران را مجاب کنم که خیلی نگران اعداد و ارقام کمّی در قضاوت خود نباشند و در نظر داشته باشند که در رویدادهای اینچنینی و در حوزه توسعه پایدار و تاثیرات اجتماعی ما ناگزیر هستیم که از مجموعه ای از ارزیابی های کمی و کیفی استفاده کنیم.

 شیخ بهایی 96

برای آشنایی با برگزیدگان این جشنوراه در همه بخش ها و نیز بخش «تاثیرات اجتماعی» می توانید به وبسایت رسمی آن(اینجا) مراجعه کنید.


اما اتفاق خوب دیگری که در این جشنواره رخ داد، رونمایی از جایزه کارآفرینی اجتماعی رسالت بود. این جایزه قرار است در سطح جهان اسلام برگزار شود و به فعالین حوزه کارآفرینی اجتماعی اهدا شود. قرار است که در سال 1397 اولین دوره این جایزه به برگزیدگان اهدا شود. بعدا در این رابطه بیشتر خواهم نوشت.

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۴۱
هامون طهماسبی
بیستم اردیبهشت در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، هماهنگی و مدیریت جلسه ای را بر عهده داشتیم که میزبان فعالین و گروه های دارای تجربه در حوزه توسعه محلی و منطقه ای بود تا با حمایت ستاد احیای دریاچه ارومیه و نیز مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بتوانیم از خلال یک گردهمایی و هم اندیشی یک روزه، به نقاطی دست یابیم که در حوزه سیاست گذاری و قانون گذاری می تواند تسهیل گر فعالیت های توسعه محلی در کشور باشد. خیلی از چهره ها و تشکل های شناخته شده این حوزه در جلسه حضور داشتند و صحبت های خیلی خوبی مطرح شد. به یکی از همکاران در پژوهشکده گفتم که مباحث امروز خودش یک جزوه آموزشی برای کسانی است که می خواهند در این عرصه فعالیت کنند. لذا سپردم که گزارشی از جلسه تهیه کنند تا بتوانیم بعدا برای استفاده علاقه مندان انتشار دهیم.
یکی از نکات مهمی که در خلال مباحث به ذهن من خطور می کرد این بود که هر یک از این گروه ها و فعالین، به شکل جزیره هایی در حال فعالیت در گوشه و کنار کشور و با مدل های مختلف و دیدگاه های مختلف هستند و حقیقتا هر کدام به واسطه سالها فعالیت در میدان و کسب تجربه، بخشی از دانش توسعه محلی و منطقه ای در ایران(که عمیقا اعتقاد دارم دانشی بومی و وابسته به زمینه-context- باید باشد)را در اختیار دارند. نقش نهادهای دانشگاهی و سیاست گذاری مانند پژوهشکده و نیز مرکز پژوهش های مجلس این می تواند باشد که کمک کند این دانش پراکنده تجمیع شود و با نگاهی از بالا و با دیدی کلان نگر و آینده نگر، گره های فعالیت های این چنینی در کشور شناسایی شود و برای حل آنها، تسهیل گری شود. امری که در تخصص هیچ کدام از این گروه ها نیست و اقتضای فعالیت و توانمندی هم که دارند این را سبب نمی شود.
اینکه ما توانستیم این مباحث را به سطح نهادی مهم مانند مرکز پژوهش های مجلس بکشانیم به نظرم یک نقطه پیشرفت است. اما راه دراز است و باید پیگیر بود تا به نتایج ملموس و امیدبخش برای فعالیت های توسعه محلی در ایران منجر شود.

مرکز پژوهشهای مجلس
۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۴۱
هامون طهماسبی