در مجله تدبیر، سلسله یادداشت هایی را شروع کرده ام با عنوان «باید ها و نبایدهای CSR برای مدیران سازمان های ایرانی» و قرار است در آنها به برخی نکات مهم و نیز خطاهای معمول در مسیر تعالی CSR بپردازم.
یادداشت زیر، بخش اول از این سری است و در شماره 270 مجله تدبیر در بهمن 93 منتشر شده است:
صبوری برای دستیابی به نتایج پایدار
* هامون طهماسبی-مرکز مسئولیت اجتماعی سازمان مدیریت صنعتی
تاریخچه بنگاهداری در اقتصاد ایران، حاوی مثالهای زیادی از صرف هزینههای انساندوستانه توسط صاحبان کسب و کارها در مورد مسائل جامعه پیرامونی خود بوده است. هنوز هم اگر از بسیاری از مدیران کسب و کارهای ایرانی سوال شود که شما به چه میزان به مسئولیتهای اجتماعی خود میپردازید، آنها ممکن است به سابقه همین کمکهای خیریه نظیر ساخت مدرسه، تهیه جهیزیه، کمک رسانی به زلزله و یا حمایت از تیم های ورزشی اشاره کنند. اما واقعیت این است که مفهوم مدرن مسئولیت اجتماعی(CSR) محدود به اقدامات خیریه پراکنده نیست و از لزوم پرداختن بنگاه ها به خلق ارزش مشترک برای خود و ذینفعان شان صحبت میکند. در این مفهوم، CSR نه یک برنامه موقت و سلیقهای، بلکه یک مسیر هدفمند و مبتنی بر استراتژیها و موضوعات اساسی پایداری سازمان، تعریف میشود. لذا، تعریف مسئولیت پذیری، در درجه اول ناظر به مدیریت پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی فعالیتهای بنگاه خواهد بود و برنامههای CSR، اگر با استراتژیهای سازمانی گره نخورند و در سراسر کسب و کار، و تحت قالب یکی از مدلهای شناخته شده مسئولیت اجتماعی و «پایداری سازمانی» یکپارچه نشوند، نمیتوانند به شکل مناسب و اثربخش، سازمان و جامعه را به اهداف مورد نظر خود برسانند.
خبر خوب ایتکه شواهد نشان میدهد که طی چند سال گذشته، مفهوم مسئولیت اجتماعی سازمانها به شکل مدرن آن با جدیت بیشتری در میان بنگاه های ایرانی پیگیری شده است و در سالهای آتی بایستی شاهد تحولات قابل توجهی در سرمایهگذاری استراتژیک سازمانهای پیشروی کشورمان در این مقوله باشیم. شاهدی بر این مدعا، اقدام تعداد خوبی از این سازمانها برای انتشار گزارش پایداری/مسئولیت اجتماعی است که دامنه آنها نیز در حال گسترش است. تحرکات ایجاد شده در این زمینه را اگرچه بایستی به فال نیک گرفت، اما لازم است به این نکته نیز توجه کرد که طی کردن مسیر بلوغ در CSR، مسیر پر فراز و نشیب و حساسی است که باید به ریزهکاریهای آن توجه کافی نمود تا به نتایج دلخواه، رسید. این مسئله، خود مسئولیت این سازمانها را در فرهنگ سازی و ایجاد الگو برای چنین اقداماتی در فضای کسب و کار کشور، بیشتر میکند.
نکته اول که در این شماره به آن میپردازیم به «صبر» اختصاص دارد. و آن اینکه تجارب مشاوران شناخته شده بین المللی، نشان میدهد که پیاده سازی تغییرات در سازمانها در هر زمینه مدیریتی و از جمله CSR، زمان میبرد و نیاز به کاشت، داشت و مراقبت دارد تا به برداشت برسد. برنامه های جدید CSR، حتما و حتما نیاز به زمان دارند تا به بلوغ برسند و به مرحلهای وارد شوند که دستاوردهای مهمِ «پایدار» داشته باشند. البته این انتظار بلندمدت، به معنی عدم مشاهده نتایج فوری نیست. بلکه معمولا در کوتاه مدت و به ویژه در دو سال اول، تغییرات و تحرکات پراهمیت و ملموسی نیز درون سازمان رخ خواهد داد. اما دستاوردهای پایدار و تکاندهنده، حاصل یک ممارست بلندمدت است. تجارب موفق در دنیا، CSR را دارای یکی از بلندمدت ترین بازههای نتیجهدهی میدانند و صحبت از زمانهای بیش از پنج سال برای دستیابی به نتایج پایدار در مورد آن میکنند. این واقعیت، به مدیران بنگاههای ایرانی گوشزد میکند که اگر قصد ورود به راه ارزشمندِ بلوغ در حوزه CSR را دارند، بایستی صبور باشند و دستاوردهای پایدار بلندمدت را فدای خروجیهای کوتاهمدت و زودگذر نکنند(که اتفاقا در فرهنگ فضای کسب و کار کشور، زمینههای منفی آن نیز وجود دارد).
واقعیت این است که CSR، نیازمند طی کردن بارها و بارهای چرخه های بهبود است تا بتواند به تدریج به موقعیت متناسب خود در فلسفه وجودی سازمان رسوخ کند و جایگاه واقعی اش را در سازمان میزبان خود پیدا کند. این موضوع در حدی جدی است که آزمون صادقانه تعهد یک بنگاه به «پایداری» و «مسئولیت اجتماعی»، را باید وجود یک «تاریخ» از اقدامات انجام شده در جهت بهبود عملکرد در این حوزه دانست و نه صرف انتشار گزارشهای عملکرد مسئولیت اجتماعی(که در جای خود مهم و ارزشمند هستند). این آزمون، با مشاهده تغییرات سال-به-سال، دریافت بازخور از ذی نفعان و سنجش میزان یکپارچه شدن اقدامات سازمان با واژگان و تبلیغات آن، قابل انجام است.
ماهیت یادگیرنده بودن «مسئولیت اجتماعی» و اختصاصی بودن «چگونگی مسیر آن» برای هر سازمان، یکی از دلایلی است که موسسه ISO در مورد ISO 26000 از صدور گواهینامه امتناع کرده است. در حقیقت مسئولیت اجتماعی و پایداری، یک چرخه یادگیری و یک مسیر پیوسته رو به جلوست که نقطه پایان ندارد. به ویژه فرهنگ و ساختار هر سازمان نیز بسیار بر جهت گیریهای مسئولیت اجتماعی در آن اثرگذار خواهد بود. از این رو، هیچ مشاوری در دنیا نمیتواند مدعی شود که «بسته آماده» ای برای پاسخگویی به مسائل CSR در بنگاه های مختلف با خود به همراه دارد که ظرف یک سال، آنها را به سرمنزل مقصودخواهد رساند. مشاوران صاحب صلاحیت، میتوانند کمک کنند که سازمانها متوجه این چرخه یادگیری شوند و آنها را در طی کردن این چرخه، همراهی کنند.
در نگاهی واقع بینانهتر، خودِ مشاور نیز در فرآیند پیشبرد برنامه های CSR در سازمان، یاد میگیرد و فهم بهتری نسبت به CSR در سازمانِ هدف پیدا میکند. در واقع این چرخه یادگیری، یک چرخه یادگیری دسته جمعی است که در آن دانش و تخصص مشاور در زمینه CSR، با دانش و تجربه مدیران و کارکنان سازمان از زندگی در آن، تلفیق شده و تولید خروجی میکند. بهترین کمکی که یک مشاور به هر سازمانی میتواند بکند این است که به عنوان تسهیلگر، بستر پیش برد این چرخه یادگیریِ پیوسته را هموار کند. بستری که نیازمند صرف زمان کافی است تا به واسطه آن، قابلیتهای لازم، درون سازمان در زمینه CSR شکل بگیرد. فراموش نکنیم که تجارب بنگاههای موفق دنیا در زمینه CSR نشان میدهد که این موضوع، یکی از بلندمدت ترین چرخه های یادگیری در درون سازمانها را دارد و موفقیت پایدار آن را برای بازههای بیش از پنج سال تلاش مداوم در نظر میگیرند. امید است که با توجه کافی به این مقوله، پاسدار جنبههای ارزشمند «مسئولیت اجتماعی» در فضای کسب و کار کشورمان باشیم.